مهدیمهدی، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات خانوادگی ما

هفته 13

1392/12/8 10:01
نویسنده : مامانی
169 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزکم.دخملکم

این هفته یه هفته خاص بود.روز دوشنبه92/12/5 که 12 هفته و 3 روز از بارداریم میگذره رفتیم با بابایی سونو nt .اونجا یه ساعتی معطل شدیم تا رفتم پیش خانم دکتر.تو رو دیدم که کف دلم خوابیده بودی وهر دفعه یه تکونی میخوردی.خدارو شکر عدد ریسک nt  خوب بود.ولی دلیل درد هام مشخص شد.جفتت پایینه ودوباره مامانی باید بره تو فاز استراحت.دکی گفت احتمالا دخملکیقلببابایی هم اینقدر ذوق کرد که نگو.گفت 2 ماه پیش خواب عجیبی دیده که تعبیرش نی نی دختر میشده.ناز بابای تو دارتو برم.ماچمنم نهار دعوتشون کردم داداشی و بابا رفتن رستوران خریدن و اومدیم خونه باهم زدیم تو رگ.فرداش هم رفتیم آزمایشگاه خون و جیشمونو دادیم به خانم دکی تا چکمون کنه.گوش مامانی رو هم زخم کرد تا انعقاد خونمو چک کنه.

هنوز زود خسته میشم.با یه فعالیت کوچولو هم لگنم خیلی درد میگیره.هنوز باید 3 ماه دیگه خیلی مراقبت باشم تا ایشالا به امید خدا و دعای بقیه جفتت بره بالا و تو هم جات راحت شه هم تغذیه ت.خدارو شکر ویار مامان خیلی بهتر شده.هنوز کم میخورم ولی دیگه بوی غذا دیوونه م نمیکنه.ایشالا بقیه ش خوب پیش بره.دوستت داریم بدجور.داداشی روزی چند بار بوست میکنه و بات حرف میزنه ولی هنوز تکونهاتو حس نمیکنیم.زودی بزرگ شو.کلی منتظر داری اینجا.تشویققلبخیال باطل

 

 

 

نی نی 12 هفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)